در : صفحه اول » اخبار » بررسی تأثیر سیاستهای هاشمی رفسنجانی بر مردم عرب احواز

بررسی تأثیر سیاستهای هاشمی رفسنجانی بر مردم عرب احواز

جایگاه مهم هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از مهره هاى کلیدى رژیم آخوندى  که از او به روباه مکار سیاست معاصر ایران یاد می شود بر کسی پوشیده نیست ومی توان این جایگاه را از زوایای مختلفی بررسی و مورد تجزیه وتحلیل قرار داد.

برای جناح معروف به إصلاح  طلب که رفسنجانی را همفکر و پشتوانه خود در مقابل جناح اصولگرا میداند، مرگ وى  به عنوان ضایعه اى جبران ناپذیر براى تداوم حضورشان در صحنه سیاست ایران قلمداد میشود، ولی از طرف دیگر مرگ رفسنجانى باعث مسرت مخالفان رژیم و ملتهاى غیر فارس و به ویژه ملت عرب أحواز که وى را نماد بارز  جنایتکاری و سرکوب وترور میدانند گردید. بر همین اساس ملاحظه می شود که واکنش های مختلفی به مرگ وی صورت گرفت.

عملکرد هاشمی رفسنجانی در زمانی که متصدی پستهای کلیدی در حکومت ایران بود از جوانب متعددی قابل بررسی می باشد. ازآنجا که در جغرافیای سیاسی ایران ملتها واقوام مختلف از جمله عرب، بلوچ، کورد، ترکمن، وترک وغیره وجود دارند، شاید بتوان عملکرد هاشمی در اداره امور داخلی را به دو حوزه کشوری (کلان) واقلیمی تقسیم کرد. حوزه اقلیمی در اینجا شامل مناطق  ملتهای غیر فارس می باشد.

در عملکردهای کلان (سیاسی، فرهنگی، وحقوقی)؛ حذف دگراندیشان در حوزه اندیشه وسیاست از جمله راه کارهایی بود که رفسنجانی در طول دوران ریاست جمهوری و یا تصدی پستهای دیگر، بشکل جدی پیگیری می کرد. همچنین سیاستهای کلی او برای اداره امور داخلی، عملکرد اقتصادی، سیاست خارجی ، ارتباط با تروریسم، و…  هر کدام از این حوزه ها نیاز به بررسی موشکافانه ودقیق از سوی متخصصان ذیربط دارد، خصوصاً حوزه حقوق بشر که جمهوری اسلامی از ابتدای تأسیس تا کنون از پرونده ای سیاه در این حوزه برخوردار می باشد ونقش هاشمی در نقض حقوق اولیه شهروندان نیاز به تبیین ومطالعه ی جدی دارد.

اما در حوزه ی برخورد با ملت های غیر فارس نقش هاشمی رفسنجانی در سرکوب فعالیت سیاسی و فرهنگی این ملتها وسعی در محو هویت تاریخی وفرهنگی آنها و محروم کردن آنها از حقوق اساسیشان نیاز به بررسی از سوی فعالان سیاسی وفرهنگی ملتهای غیر فارس دارد و بایستی دوران ریاست وی را زیر ذربین گذاشته ومصادیق بارز تأثیر سیاستهای وی بر ملتهای خود را بازگو نمایند.

برخی ساده لوحان که توانایی درک صحیح وتجزیه وتحلیل وقایع را ندارند، برای راحت کردن خود، در واکنش به مرگ رفسنجانی، فقط به این اکتفا کردند که یکی از سرکردگان جنایتکار رژیم از بین رفته است وباید شاد بود. اینگونه ساده انگارانه نگریستن به وقایع نشانه عدم پختگی سیاسی ونگاه سطحی به امور داشتن است.

در زمینه مهار فعالیتهای ملت های غیر فارس، هاشمی رفسنجانی یکی از معدود رهبران جمهوری اسلامی بود که پروژه های رژیم پهلوی در این زمینه را که به سبب انقلاب متوقف شده بودند، دوباره احیاء وبه شکل وسیع وگسترده اقدام به اجرای آنها نمود. برای اکثر ملت های غیر فارس نام هاشمی رفسنجانی یادآور روزهای سیاه ترور، سرکوب، اعدام، ونقض گسترده حقوق بشر می باشد.

با توجه به آنچه بیان شد، این نوشته در صدد است تا به تأثیر سیاستهای هاشمی رفسنجانی بر ملت عرب احواز بپردازد، وگریزی بزند به نقش وی در، آنچه فعالان عرب احوازی، تلاش برای محو هویت ملت عرب وسرقت ثروتهای آنها می نامند. همچنین تبعاتی که این سیاستها برای مردم عرب احوازی در بر داشته است را تا آنجا که بشود بررسی نماید.

در دورانی که در شهرهای مرکزی ایران از هاشمی به عنوان سردار سازندگی یاد می شد، نام هاشمی برای ملت عرب احواز برابر بود با مصادره ی زمینهای کشاورزان برای اجرای پروژه های طرح استعماری نیشکر، ساخت ده ها سد وتونل بر روی رودخانه های کارون وکرخه با هدف سرقت آب این رودخانه ها ومحروم کردن کشاورزان محلی از استفاده از نعمت آب، و خشکاندن زمینهای کشاورزی روستائیان عرب احوازی وباتلاقها.

قبل از هر چیز ضروری است که به این مورد اشاره کنم که هاشمی یک فرد نبود بلکه او نماینده تفکری است که افراد زیادی تا کنون پیرو آن هستند وبه عنوان رئیس جمهور ایران مسئولیت اعمال وسیاستهای او بر عهده حکومت ایران می باشد. بنابراین با مرگ او تبعات ناشی از اعمال او از بین نمی روند، وآثار مخرب سیاستهای او محو نمی شوند. کما اینکه با مرگ او مسئولیت حکومت ایران  در قبال سیاستهای او وتبعات آنها ساقط نمی شود.

بعد از انقلاب و آغاز جنگ هشت ساله بین ایران وعراق، صرف نظر از اینکه سازمان های بین المللی کدام کشور را آغازگر جنگ معرفی کردند، ولی برای همه مردم احواز وکردستان مشخص و واضح بود که چگونه بعد از رژیم ایران سعی در سرکوب خواسته های ملت های غیر فارس از جمله ملت عرب احواز و کورد  نمود. وبرای آنکه درخواستهای آزادی خواهان ایرانی ومطالبات بر حق ملتهای غیر فارس، را پایمال کنند لازم بود تا کشور مشغول یک امر خیلی مهم ودچار یک اتفاق هول انگیز بیفتد. لذا سران رژیم استراتژی صدور انقلاب به کشورهای منطقه را با جدیت پیگیری نمودند. وبهترین گزینه برای تحقق این نقشه شوم کشور عراق بود، به چند دلیل ساده:  به خاطر وجود مزار امامان شیعه، و مراجع و روحانیون ایرانی تبار که زمینه را برای نفوذ در این کشور فراهم می کردند.

بر اساس این استراتژی جدید: مناطق احواز شمالی و کردستان که شاهد درگیری ها واعتراضات هویت طلبانه بود بایستی نا امن وناآرام گردد. وچه چیزی بهتر از جنگ برای تحقق این هدف! اولاً: به بهانه جنگ می توان تمام مطالبات مردم را به تعویق انداخت وآنها را به بهانه دفاع از تمامیت ارضی کشور درگیر جنگی خانمانسوز نموده، و کینه نسبت به کشورهای همسایه را در دل اقشار مختلف مردم کاشت. و ثانیاً: به سادگی می توان اتهام همکاری با کشور اجنبی را به فعالان ملت های غیر فارس وارد کرد، و آنها را بدون آنکه حساسیتهای داخلی وبین المللی را برانگیزد سربه نیست نمود.

در دوران جنگ، هاشمی از هر فرصتی استفاده کرد تا احساسات مردم فارس را بر علیه خواسته های ملت عرب احواز برانگیخته و با نیرنگ وتحریف حقایق، افکار عمومی مردم شهرهای مرکزی ایران را گمراه نموده و بر علیه مطالبات بر حق مردم عرب احواز برانگیزد. برای نمونه همیشه از تریبون نماز جمعه ویا مصاحبه هایی که با رسانه ها داشت به این مورد اشاره می نمود: ” که صدام حسین به ایران حمله کرد تا نام شهرهای ما را تغییر دهد او می خواهد خرمشهر را به محمره، سوسنگرد را به خفاجیه، وخوزستان را به عربستان تغییر دهد.” در حالی که بازگرداندن نام شهرها به نام های اصلی شان یکی از مطالبات ملت عرب احواز بوده که توسط کمیته سی نفره پیگیری مطالبات ملت عرب (زیر نظر آیت الله آل شبیر خاقانی) بعد از انقلاب بر آن تأکید شده بود. نام این شهرها سالیان سال قبل از حکومت وقت عراق محمره، وخفاجیه وعبادان وفلاحیه بوده و اقلیم نیز با نام عربستان در اسناد تاریخی دوران قاجاریه وابتدای حکومت پهلوی اول شناخته می شد.  بر اساس سیاست فارسی سازی رضا خان تمام نام های مناطق غیر فارس بایستی به فارسی تغییر یابد که در سال ۱۳۱۴ به دستور رضا شاه و بر اساس نظرات فرهنگستان زبان فارسی نام اقلیم عربستان و شهرهای آن تغییر داده شد.

در نتیجه جنگ صدها هزار نفر از مردم روستاها وشهرهای مناطق جنگی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. اکثر فعالان عرب به اتهام دروغین ارتباط با دولت طرف جنگ (عراق) دستگیر وخیلی از آنها اعدام شدند، وبرخی که فرصت داشتند مجبور به مهاجرت به سایر کشورها گردیدند.

بعد از پایان جنگ وقتی رفسنجانی متصدی ریاست جمهوری بود، یکی از سیاست های حکومت وی عدم پاکسازی مین های بجا مانده از جنگ بود، که تا کنون نیز ادامه دارد، تا مانع بازگشت ساکنان اصلی به روستاهایشان گردد، وزمینه را برای تغییر دموگرافیک منطقه فراهم نماید.

رفسنجانی پایه گذار سیاست غارت ثروتها ومنابع طبیعی احواز است، سیاستی که تا کنون در حال اجرا می باشد. هاشمی در ماه های اولیه بعد از پایان جنگ درمصاحبه ای با شبکه سراسری بر این موضوع تأکید کرد که با وجود مرزی بودن منطقه باید در سیاستهای توسعه بازبینی شود ویا اینکه ترکیب جمعیتی نوار مرزی تغییر یابد. وبه عنوان مثال به این موضع اشاره کرد که ساخت پالایشگاه در عبادان توجیه اقتصادی ندارد. این سخنان نشانه از یک ایده ونقشه جدید داشت، و یا به تعبیر روشن تر بایستی ثروتها ومنابع طبیعی ملت عرب احواز را غارت ودر جایی دیگر استثمار نمود (جاهایی مثل اصفهان- تهران – کرمان – یزد – مشهد ..). در دوران رفسنجانی روند استخراج نفت وگازاز میدانهای موجود در احواز سیر صعودی یافت در حالی که استخراج نفت در مناطق دیگر یا متوقف شده یا بشکل خیلی ناچیزی استخراج می شود. یکی این میدان های نفتی که استخراج از آن تبعات زیست محیطی جبران ناپذیری را به بار داشته میدان معروف به آزادگان می باشد که در منطقه حویزه و هور العظیم (تالاب هور العظیم) واقع است. احداث تأسیسات برای عملیات استخراج از این میدان باعث نابودی تالاب هور العظیم، و مصادره ی اراضی کشاورزان ، ونابودی دهها روستا در منطقه حویزه شد.

از ارمغان های دیگر دوران رفسنجانی می توان برای نمونه به طرح های ذیل اشاره نمود:

۱- طرح واگذاری زمینهای منطقه جفیر، واقع در اطراف حویزه، به مجروحان جنگی استان یزد معروف به طرح جانبازان جنگی. هدف از این طرح تغییر بافت جمعیتی در این منطقه بود؛ که همانا در ادامه سیاستهای رژیم شاه در تغییر بافت جمعیتی منطقه می باشد، که با تأسیس منطقه “یزد نو” در اطراف حویزه قدم اول را در راستای اجرای طرح تغییر دموگرافیک برداشته بود.

۲- طرح نیشکر یکی از استعماری ترین طرح هایی به شمار می رود که دولت رفسنجانی در ادامه سیاستهای شاه پیگیری و اجرا کرد. در پی اجرای این طرح صدها هزار هکتار از زمینها کشاورزان منطقه مصادره و دهها روستا ویران گریدند. هزاران تن از روستائیان مجبور به مهاجرت وسکونت در حاشیه شهرها گردیدند. تبعات زیست محیطی و ناهنجاری های اجتماعی که در اثر اجرای این طرح گریبان اهالی منطقه شده به حدی است که برخی از مسئولین محلی را به اعتراض واداشت.

۳- طرح انتقال آب رودخانه های کارون، کرخه، وجراحی:

نمی توان فراموش کرد سخنان رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه تهران مبنی بر اینکه چرا شهرهای کرمان ویزد وقم از کمبود آب رنج می برند در حالی که آب رودخانه های کارون وجراحی به خلیج سرازیر می شود!  چرا باید آب کرخه به هور العظیم بریزد و کشور دشمن عراق از آن بهره ببرد؟!  او با این سخنان عوام فریبانه و با حیله ونیرنگ وارائه دلایل گمراه کننده سعی در مجاب کردن افکار عمومی داشت، تا زمینه اجرای طرح های انتقال میلیاردها متر مکعب آب از سرشاخه های کارون وکرخه را فراهم نماید. طرح هایی که در طی آن شهر احواز بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی به آلوده ترین شهر دنیا تبدیل شد. امروز نام احواز با گرد وخاک وآلودگی آب وهوا پیوند یافته است. سالیانه بیش از پنجاه هزار نفر از مردم این منطقه به علت ابتلا به انواع بیماری های ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند. آمار افراد مبتلا به انواع خطرناک سرطان وتولد کودکان ناقص الخلقه به شکل عجیبی افزایش یافته. بر اساس پژوهش های انجام یافته دلیل همه آنها آلودگی محیط زیست می باشد.

اینها نمونه های کوچکی از طرحهای آشکاری هستند که در دوران ریاست رفسنجانی بنا نهاده شده بودند. اگر به این لیست طرحهایی مانند: پروژه ی منطقه آزاد اروند، طرح شیلات، و طرح آمایش سرزمینی با هدف تغییر بافت جمعیتی را اضافه کنیم، یا در حوزه سیاسی وامنیتی: سرکوب، ترور، اعدام، ونقض حقوق بشر، هر کدام لکه ننگی در تاریخ سیاه هاشمی رفسنجانی می باشند. که پرداختن به هر کدام مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. جنایاتی که به هیچ وجه حافظه تاریخی ملت عرب احواز آنها را فراموش نخواهد کرد.

خیلی های خوش دارند که هاشمی را سردار سازندگی ویا امیر کبیر بنامند، القابی که او برای ترویج آن بشکل مستقیم وغیر مستقیم از رسانه های عمومی و کانالهای متعارف وغیر متعارف کوشید. اما سیاستهای سازندگی رفسنجانی برای احواز جز ویرانی وفقر چیزی به ارمغان نیاورد. همانگونه که در بالا اشاره شد او پایه گذار سیاست سرقت ثروت ها ومنابع طبیعی احواز وبکار بردن آنها در شهرهای مرکزی بود. می توان هاشمی رفسنجانی را اولین مسئول ایرانی بعد از انقلاب نامید که طرحهای استعماری رژیم شاه را دوباره احیا و زنده کرد ودستور به اجرای آنها داد.

 

عبدالرحمن حیدری (احوازی)

لینک مقاله در سایت اخبار روز

برای دسترسی به لینک مطلب فوق در سایت کردانه اینجا را کلیک کنید 

 

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى