در : صفحه اول » حقوق بشر » خانواده مرتضی سویدی؛ یکسال پس از شهادت او توسط نیروی انتظامی هنوز داغدار و امیدوارند

خانواده مرتضی سویدی؛ یکسال پس از شهادت او توسط نیروی انتظامی هنوز داغدار و امیدوارند

OmMortadaبا گذشت یکسال از شهادت مرتضی سویدی، نوجوان ۱۵ ساله عرب احوازی، در منطقه چنیبه احواز، هنوز کسی مسئولیت قتل ایشان را به عهده نگرفته است.

نوجوان شهید برای دفاع از منزل مسکونی خود فقط چند سنگ به سوی نیروهای انتظامی پرتاب کرد تا از سوی دیگر یک گلوله به مغزش و یک گلوله دیگر به قلبش شلیک شود.

 قاتل او یک افسر نیروی انتظامی به نام “چابکسوار” است. افزون بر آن خانواده او همواره تحت فشار نیروی انتظامی و اطلاعات هستند. خونبهای این نوجوان نیز گویا تبدیل به یک درجه ترفیع برای قاتل او شده است.

مادر این نوجوان، یکسال که عزادار است و زندگی آنها در سخت ترین شرایط سیر می کند. با تمام شرایط سخت و شهادت مرتضی هنوز مادر او به امید پیروزی حق بر باطل و نابودی فاشیسم و پایان دادن به اشغالگری با یک دست عکس مرتضی و دست دیگر را به نشانه پیروزی بلند کرده است.

گزارش فرشته قاضی در این مورد که در سال گذشته در نشریه اینترنتی روزآنلاین منتشر شد خواندنی است. این گزارش با حذف اسامی تحمیلی شهرها و اقلیم احواز در پی می آید.

یکی یکی خانه ها را خراب کردند تا رسیدند به خانه سویدی. پدر و مادرش خانه نبودند، در غیاب خانواده اجازه ورود ماموران را نداد، بالای پشت بام رفت به ماموران سنگی انداخت و دو گلوله پاسخ گرفت. یکی توی قلبش و دیگری توی سرش. او فقط ۱۵ سال داشت”.

این را خانواده مرتضی سویدی می گویند؛ نوجوان ۱۵ساله احوازی که روز شنبه بر اثر اصابت دو گلوله کشته شد، جنازه اش را ماموران با خود بردند و تا لحظه تنظیم این گزارش آن را به خانواده تحویل نداده اند. خانواده ای که می پرسند مرتضی اگر سنگی زده یا هر جرمی مرتکب شده چرا او را بازداشت نکردند؟چرا با دو گلوله پاسخ دادند؟

منطقه چنیبه، آخر گلستان یکی از حاشیه نشین های شهر احواز است؛ منطقه ای فقیرنشین که به گفته ساکنان، شهرداری خواهان تخلیه خانه هاست و در مقابل مقاومت صاحبان خانه ها، با بولدوزر و تراکتور اقدام به تخریب خانه ها کرده است.

گلستان یکی از مناطق شهر احواز و نزدیک به دانشگاه چمران و بیمارستان گلستان است. انتهای گلستان منطقه جنبیه است که خانواده مرتضی آنجا زندگی میکنند. این منطقه حاشیه ای و فقیر نشین است و حدودا ۳۰ خانوار آنجا زندگی می‌کنند.

عبدالصادق، پدر مرتضی این زمین را با پول کم خریده بود، زمین کشاورزی بود و آنجا دو اتاق ساخته برای خانواده‌اش. او ۸ دختر و ۲ پسر دارد که غیر از دو دختر، بقیه در همین دو اتاق زندگی میکنند.

شهرداری اخطار داده که باید منطقه را تخلیه کنید. گویا دارند پلی به سمت دیگر رود کارون در همان منطقه احداث میکنند. از طرفی هم گفته می شود که قصد دارند در این منطقه شهرک سازی کنند. برای همین این سی خانوار را مجبور به ترک خانه هایشان می کنند. بدون اینکه در مقابل پولی به آنها بدهند یا جایی برای اسکان آنها در نظر بگیرند.

عادل سویدی از بستگان مرحوم مرتضی سویدی می گوید: یکباره با بولدوزر و تراکتور ریخته اند برای تخریب خانه ها. به مردم گفته اند خانه ها را ترک کنید. اکثر خانواده ها بیرون رفته ‌اند ولی ۵ – ۶ خانواده مانده اند همین طور خانه ها را تخریب کرده اند تا رسیده اند به خانه مرتضی. پدر و مادر او خانه نبوده اند و او اجازه ورود به منزل به ماموران نمیدهد.

 وقتی تخریب خانه عمویش را که در همسایگی آنهاست می بیند بالای پشت بام می رود و سنگی می اندازد و فریاد میکشد که چرا خراب میکنید. یکی از ماموران که درجه سرگردی هم داشته شلیک میکند و سر و قلب او را نشانه می گیرد. دو گلوله به او میزند و این بچه هم جانش را از دست میدهد.

ماموران سپس جنازه مرتضی را با خود برده و تاکنون تحویل خانواده نداده اند: پس از شلیک به مرتضی، عمو و پسر عموی او را هم بازداشت کرده و همراه با جنازه برده اند تا الان هم هیچ خبری نداریم که آنها را کجا منتقل کرده اند.

سوال میکنم که این زمین ها متعلق به شهرداری یا دولت بود؟ آیا خانواده مرتضی سندی برای خانه مسکونی شان داشتند؟ آقای سویدی پاسخ میدهد: حدودا ۴ سال پیش این زمین ها را خریدند و هر کدام دو یا سه اتاق ساختند و آنجا زندگی میکردند. می گفتند چند تکه زمین ارزان است دقیق نمیدانم چقدر خریده بودند اما فقط زمین بود و ملکی روی آن نبود.

 زمین ها سند هم داشت. اما چند هفته پیش از شهرداری و سپس نیروی انتظامی گفته اند که سندهای شما جعلی است و باید اینجا را تخلیه کنید. این مردم اما جایی ندارند بروند. دولت هم سعی نکرد جایی برای اسکان شان بدهد یا در مقابل زمین های شان پولی بدهد. در این شرایط مردم طبیعی است که مقاومت میکنند و حاضر به تخلیه خانه هایشان نمی شوند. خب اصلا تخلیه کنند کجا بروند؟ زن و بچه هایشان را کجا ببرند؟ همین طور نمی شود بیایند بگویند سندهای شما جعلی است و بروید بیرون.

عادل سویدی: الان مساله دیگر این نیست، مرتضی مگر چه کرده بود؟ چرا باید با دو گلوله او را بکشند؟ چرا اصلا باید اسلحه را به سوی او نشانه بگیرند؟ این بچه اگر کاری کرده بود می توانستند او را بازداشت کنند ببرند زندان همانطور که الان عمو و پسر عمویش را بازداشت کرده اند.

 برای چی او را کشتند؟ جنازه اش را برای چی با خود برده اند و نمی دهند؟

او می افزاید: مساله فقر است و کمربند فقری که منطقه را فرا گرفته. سالها تحت عنوان پروژه نیشکر، زمین های کشاورزی روستائیان را از انها با پولی اندک خریدند. آنها هم راهی احواز و آبادان و دیگر شهرها شدند.

 آقای سودانی، نماینده مجلس یکبار در مجلس به ۱۲۰ هزار هکتار اشاره کرد که تحت عنوان همین پروژه نیشکر خریداری شده بود.

خب مردم با پول اندک می رسند به این شهرها و نمی توانند خانه یا زمینی بخرند یا کرایه بدهند. به ناچار به حاشیه نشینی روی می آورند. مردمی فقیر که پو ل ندارند نباید زندگی کنند؟ چه باید بکنند؟

الان پدر مرتضی در همان خانه ای که تخریب شده و یک اتاقش مانده نشسته مریض است و بیرون هم نمی آید می گوید مرتضی را کشتند اینجا را هم سر من خراب کنند آخر من کجا را دارم بروم. این سیاست های دولت درست نیست این باعث تنش بیشتر می شود.

الان ببینید تعداد زیادی از فعالان عرب را بازداشت کرده اند از این طرف با مردم چنین می کنند آن هم دقیقا زمانی که حساسیت شدید وجود دارد و کلا هر سال این موقع فضا را در احواز امنیتی میکنند.

 

 

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى