در : صفحه اول » دیدگاه » نفرت از داعش در احواز

نفرت از داعش در احواز

جنبش ملی دموکراتیک عرب احواز طی چند سال اخیر درپی رخداد جنگ فرقه ای در کشورهای همسایه نسبت به رواج فرقه گرایی از سوی جمهوری اسلامی در احواز خبر داد. جنبش مردمی مدنی در داخل احواز نیز بی توجه به جنگ های فرقه ای به تلاش خود برای احقاق حقوق ملی خود اهتمام بیشتر از قبل بکار برده و راه را بر طرحهای جمهوری اسلامی و دیگر بدخواهان برای ویرانی احواز و کشتار ملت عرب بست.

اما این سئوال مطرح می شود که چرا  با وجود تلاشهای جمهوری اسلامی برای ایجاد فتنه فرقه ای در احواز، داعش در احوازی به هیچ وجه نتوانست نفوذ کند؟

تنها چالش اصلی احوازی، چالش ملی است

از زمان استیلای دولت مرکزی ایران بر اقلیم احواز و اجرای صدها طرح ضد بشری برای محو تاریخ و هویت و زبان عربی در احواز و اخیرا نابودی طبیعت و نابودی همیشگی سرزمین احوازیها از سوی دولت مرکزی، بیش از نه دهه  می گذرد. همواره سیاستهای دولتهای مرکزی چه پهلوی و چه اسلامی، نابودی زبان و هویت عرب احوازی و مصادره زمینها و کوچ اجباری مردم عرب احواز به منظور پاکسازی نژادی و استیلای همیشگی بر احواز است. این امر سبب شده است تا رویارویی با این سیاستها بزرگترین چالش ملت عرب احواز بوده و احوازیها در ده ها انتفاضه قبیله ای (از سال ۱۹۲۵ تا دهه هشتاد میلادی) و چندین انتفاضه ملی (از سال ۱۹۷۹ تا به امروز) همواره با سیاستهای اشغالگرانه دولتهای مرکزی ایران مبارزه کرده اند. در یک کلام چالش اصلی احوازیها که بیش از نه دهه مغز و هویت و گذشته و حال و آینده احوازیها بر آن متمرکز شده است چالش احوازی – ایرانی است. حوزه مفهومی این چالش در افکار عمومی، مفهوم ملی با محوریت تقابل هویتها و کشمکش بر سر حقوق سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بوده و مذهب به شکل عام هیچ جایی در این مفهوم ندارد.

تنها گفتمان رایج، گفتمان مبارزه با دولت مرکزی است

در نه دهه کذشته احوازیها ده ها انتفاضه دراحواز و حویزه و خفاجیه و سوس و محمره و عبادان و فلاحیه و معشور و میناو را علیه دولت مرکزی به راه انداخته اند و هزاران تن از فرزندانشان را نثار این مبارزه ملی ساختند. احوازی ها همواره بر فداکاریهای ذاتی اعتماد داشته و اجازه نداند به هیچ گفتمانی از مبارزات ملی الاحواز استفاده ابزاری کند. تنها رویکردی که احوازیها را در برابر دولت مرکزی ایران برای نه دهه سرپا نگه داشته است رویکرد ملی وطن خواهانه است که مبتنی به هویت عربی است. بدون شک شکل هویت عربی در بستر این نه دهه تا حدی دستخوش تغییر و تحول شد و از هویت محض قبیله ای در نیمه اول قرن بیستم به ترکیبی از هویت ملی-قبیله ای تا دهه هشتاد میلادی و به هویت غالب ملی در دهه نود میلادی تغییر یافت.

 مذهب عنصری ثانویه در هویت احوازی

عربهای احواز در طول تاریخ صد ساله معاصر اکثریت شیع مذهب بوده و درصدی کوچک شامل مسیحی و مندائی و برخی سنی مذهب هستند. از گذشته ساختار سنتی اجتماعی عربهای احواز قبیله ای بود و قبیله نقش اساسی در تعیین گرایش مردم بازی می کرد. تحولات سیاسی صد ساله اخیر و مقاومت هویت قبیله ای در برابر استیلای ایران بر احواز سبب شد تا مبارزانی نظیر محیی الزئبق از قبیله شرفه و حیدر الطلیل از قبیله کعب و حاتم جعلوش معروف به حته، در دوره ای از زمان شهره عام یابند و قبیله نماد مقابله با اشغالگری ایران و حافظ زبان و هویت و لباس عربی و مدافع سرزمین در برابر طرحهای ایران برای مصادره زمینها شود. در مقابل مذهب به هیچ وجه دخالتی در مبارزه علیه اشغالگری ایران نداشته و سهمی در مبارزات ملت عرب احواز ایفا نکرده است. به همین دلیل است که مذهب به دلیل عدم نفوذ در ساختار اجتماعی جامعه و به دلیل دور ماندن از مسائل اصلی ناشی از سیاستهای ایران در احواز، که زندگی روزمره احوازیها را مختل کرده بود، نتوانست به گرایش درجه اول احوازیها مبدل شود و در مقابل به حضور ثانوی در زندگی احوازیها محدود شد. در حقیقت مذهب تنها به معنای فردی و پاسخی به نیاز روحی در زندگی احوازیها حضور داشته و هیچ گونه نقشی در تفاعل با مشکلات بیرونی احوازیها ادا نکرده است. نقش انفعالی دیگری که مذهب در زندگی احوازیها ادا کرده است تخلیه انفعالی فشارهای روانی ناشی از تحمل زندگی مذلت بار در سایه حاکمیت دولت مرکزی است. این تخلیه روانی بواسطه مراسم گریه و رجز در مناسبتهای مختلف مذهبی صورت می گیرد. از این جهت که مذهب در مقاومت در برابر ظلم دولت مرکزی نقش خنثی کننده را ادا کرده است همواره مورد حمایت دولت های مرکزی بوده است.

جنبش ملی مدنی جنبش غالب دوره ۴۰ ساله اخیر

در مقابل سیاستهای برنامه ریزی شده رژیم، ملت عرب احواز در ۴۰ ساله اخیر، انتفاضه هایی نظیر قیام محمره در سال ۱۹۷۹، انتفاضه کرامت اول در سال ۱۹۸۵، انتفاضه سرکوب فرهنگی در سال ۲۰۰۱، انتفاضه ۱۵ آوریل ۲۰۰۵، استمرار اعتراضات سالانه در ایام عید فطر و قربان و سالیاد انتفاضه ۲۰۰۵، انتفاضه حمایت از کارون در سال ۲۰۱۳، انتفاضه عطش در محمره و عبادان، اخیرا انتفاضه کرامت دوم در سال ۲۰۱۸ در برابر هجمه نژادپرستانه علیه ملت عرب، داشته که حکایت از انتخاب استراتژیک راه حل اعتراضات مدنی از سوی ملت عرب احواز به عنوان شیوه ای برای احقاق حقوق برباد رفته، دارد.

رویکرد جنبش مدنی ملت عرب احواز در این دوره همواره رویکرد مسالمت جویانه مبتنی بر استقامت مدنی برای احقاق حقوق ملی بوده است که با استفاده از ابزارهای فرهنگی نظیر شعر و ادبیات در مناسبات مردمی به تشویق ترقی و پیشرفت فرهنگی و نوگرایی پرداخته است. در این راستا اهتمام به حقوق کودکان و حقوق زنان بویژه نوع شامل و همه گیر آن، حقوق اقلیتهای دینی نظیر مندائیان ومسیحیان در احواز توجه خاصی داشته است. در نتیجه فعالیتهای این جنبش تغیرات فرهنگی وسیعی در جامعه احوازی حاصل شده است.

تجارب تاریخی و تجربه بهار خونین عربی

جنگ هشت ساله و ویرانگر ایران و عراق بهترین شاهد بر رویکرد ملت عرب احواز در دوری از هرگونه رویارویی ایران و با رقیبانش بر خاک احواز است. در این جنگ اکثرییت ۹۹ درصدی ملت عرب احواز نسبت به جنگ ایران و عراق بی طرف بوده و از این جنگ که جز ویرانی سرزمین شان نتیجه ای نداشته است، خود را دور نگه داشتند. اقلیتی از این ملت نیز با ایران و یا با عراق همراه شدند و هردو طرف پس از جنگ عاقبتی جز پشیمانی نداشتند.

تجربه بهار عربی و به خون کشیده شدن انتفاضه مردم سوریه و رخداد فاجعه انسانی در این کشور سبب شد تا ملت عرب احواز بیش از پیش بر اکتفا درونی برای دفاع از دستاورهای قیام چندین دهه ای خود در برابر دولتهای مرکزی ایران تاکید کرده و هرگونه تلاشی از سوی ایران و یا دولتهای دیگر برای ایجاد ردپا در احواز برای حضور نیروهای خارجی را با شکست روبرو ساخته است.

خلاصه در سرزمینی که مردم دهه هاست برای آبادی وطنشان جان می دهند و راه حل مدنی را راهکاری استراتژیک برای احقاق حقوق حقه شان می دانند به هیچ وجه احازه حضور خارجی در احواز جهت دادن بهانه مناسب به دولت ایران برای تکمیل طرحهای پاکساز نژادی اش در احواز، را نمی دهند.

نویسنده : مهدی هاشمی

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى