در : صفحه اول » دیدگاه » آینده محیط زیست غرب زاگرس در سایه حاکمیت متمرکز

آینده محیط زیست غرب زاگرس در سایه حاکمیت متمرکز

بنا به بررسیهای علمی صورت گرفته محیط زیست یک کلیت به هم مرتبطی است که سلامت و پایداری آن مرهون استمرار تک تک عناصر کوچک و بزرگ آنست. بهمین دلیل است که محیط زیست مرز استانی و یا کشوری نمی شناسد و همانطوریکه تاکنون شاهد بوده ایم هرگونه تغییر در کمیت و کیفیت آبهای جاری در دامنه غربی سلسله جبال زاگرس چگونه سبب خشکی وآلودگی پایان دست این رودخانه ها شده و بلای بزرگ بنام طوفانهای شن به راه انداخته است. طوفانهای شن گرچه در احواز بشدت فاجعه بار بودند و در مناطق شمالی این حوزه کم رنگتر بودند، اما تمامی این حوزه زیست محیطی را در برگرفتند.

خشک شدن رودخانه های کارون و دز و کرخه و جراحی و زهره در اثر سیاستهای امنیتی دولت مرکزی ایران، سبب شده است تا دهها روستای عرب نشین خالی از سکنه شوند و مردم عرب بشکل اجباری آرام مجبور به کوچ از وطن شده اند. اظهارات اخیر پروانه سلحشوری نماینده تهران در مجلس ایران از کوچ بیش از ۴۰۰ هزار احوازی به شمال ایران خبر می دهد.

سیاستهای امنیتی دولت مرکزی ایران در زمینه آبهای غرب زاگرس که منجر به خشک شدن ۱۳ رودخانه مشترک با عراق شده است، نقش اساسی در خشکاندن تالاب العظیم یکی از بزرگترین تالابهای خاورمیانه و به راه افتادن طوفانهای شن از این تالاب مشترک مرزی دارند؛ چرا که عراق کشوری است که از خود آبی ندارد و کل آبهای این کشور از ترکیه و ایران وارد این کشور می شوند. خشک شدن شرق عراق نه تنها باعث خالی از سکنه شدن صدها روستا و مهاجرت روستائیان در کردستان عراق بویژه در خانقین شده است بلکه طوفان شن برخاسته از تالاب العظیم سلامتی کل ملت های ساکن در غرب زاگرس را تهدید می کند. در واقع دشت شرق عراق نظیر غرب آزربایجان و کردستان و اقلیم احواز جزیی از کوسیستم غرب زاگرس محسوب می شود.

در مقابل دولت مرکزی با دیدی امنیتی به آینده ملت های تورک و کرد و عرب در حوزه غرب زاگرس می نگرد. ۱۵ سال قبل علی خامنه ای رسما در سند چشم انداز بیست ساله کشور به مسئولان مرکزگرا اجازه دارد تا طرحهای امنیتی در مورد آبهای غرب زاگرس را عملی سازند. به طبع این طرحها از دوره پهلوی آغاز شده بودند و در دوره جمهوری اسلامی هم ادامه یافته اند و اقدام مذکور خامنه ای تنها در راستای سرعت دادن به تحقق این طرحها است.

دولت مرکزی آبهای جاری در غرب زاگرس را بدون هیچ حساب و کتابی به فلات مرکزی ایران منتقل کرده و می کند. در همین راستا مرکزگراها در حالی افزایش جمعیت در مناطق مرکزی ایران را تشویق و حمایت می کنند که با غارت آبهای حوزه زاگرس چرخه عظیمی از آلودگی ها و خشکسالی ها و مرگ و میر انسانها و حیوانات و آبزیان و نباتات و گیاهان و درختان و نخلها به راه انداخته اند.

سیاستهای امنیتی اجرا شده دولت مرکزی ایران در حوزه غرب زاگرس، به خوبی افقی که این رژیم برای آینده ملتهای این حوزه رسم کرده است را برملا می سازد و می توان آنرا در کاهش فرصتهای زندگی سالم در محیط زیست سالم و کاهش زاد ولد در غرب زاگرس و در مقابل افزایش فرصتها اقتصادی و رونق کشاورزی و زاد وولد بیشتر در فلات مرکزی خلاصه کرد. براساس این رویکرد امنیتی و غیرانسانی نرخ بالای زاد وولد در کردستان ایران باید متوقف شده و عربهای احواز باید جایی برای زندگی سالم نداشته باشند و مجبور به مهاجرت شوند.

چشم اندازی که رژیم ایران برای آینده ملتهای حوزه غربی زاگرس ترسیم کرده است عبارت ازغارت منابع طبیعی این حوزه، بویژه غارت نفت و گاز وآب احواز و معادن آزربایجان و غارت آبها و توقف نسبی کشاورزی در شمال این حوزه در کردستان و یا توقف کامل آن در احواز، به صفر رساندن قدرت ملت های این حوزه در اتکا به قدرت زمین و طبیعت در تامین مایحتاج خود و خودکفایی از دولت مرکزی، اجرای طرحهای صنعتی و پتروشیمی خطرناک برای محیط زیست بدون رعایت کردن اصول اولیه زیست محیطی به منظور تغییر بافت جمعیتی در احواز و معشور و حویزه و خفاجیه و غیره، است.

از طرف دیگر دولت مرکزی ایران با به راه انداختن فرهنگ پوپولیستی در سطح جامعه و در سیستم آموزشی و رسانه های سمعی و بصری، موج نژادپرستی تحقیرگر دیگران در ایران به راه انداخته است. این فرهنگ نژادپرستانه ضمانت اجرایی لازم از سوی افکار عمومی برای محقق ساختن طرحهای ضدبشری دولت مرکزی در حوزه غرب زاگرس را مهیا می سازد.

سابقه بیش از نه دهه حاکمیت متمرکز در ایران نشان می دهد که مرکزگراهای حاکم هرگونه ارزشهای اخلاقی و یا ارزشهای ایدئولوژیک و یا مبانی فکری و سیاسی که توازن میان منافع مرکز و حاشیه را حفظ کند، را فاقد هستند. نابودی محیط زیست غرب زاگرس نیز از این امر مستثنی نبوده و نیست و در سایه حاکمیت متمرکز در ایران آینده ای جز نابودی محیط زیست غرب زاگرس بسود مرکزنشینان قابل تصور نیست.

بدون شک حفظ سلامتی و پایداری محیط زیست مشترک یکی از اولویتهای آینده مشترک ملت های عرب و تورک کرد و لر را تشکیل می دهد و بر ضرورت همگرایی این ملتها بمنظور احقاق حقوق ملی شان می افزاید.

نویسنده: مهدی هاشمی

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى