در : صفحه اول » دیدگاه » چرا جمهوری اسلامی متهم اصلی حادثه حمله به رژه است؟

چرا جمهوری اسلامی متهم اصلی حادثه حمله به رژه است؟

هر ناظری که اندک تجربه سیاسی در ایران داشته و با انواع ترفندهای جمهوری اسلامی از قبل آشنا باشد، به وضوح می تواند ردپای این رژیم جنایتکار در حمله اخیر احواز را مشاهده کند. البته که این حالت مستلزم واقع بینی و دوری از هرگونه رویکرد نژادپرستانه ایرانی و عرب ستیز است.

همانطوری که در مقاله ای جداگانه شرح دادیم اندک آگاهی از ساختار اجتماعی و چالشهای سیاسی-هویتی ناشی از حاکمیت اشغالگرانه دولت مرکزی ایران بر احواز، ساختار ورویکرد مدنی جنبش ملی الاحواز، تجارب تاریخی نظیر جنگ هشت ساله با عراق و انقلاب خونین سوریه و حوادث گذرای دیگر ملت عرب احواز را در مقابل دخالت خارجی واکسینه کرده و هیچگونه جایی برای مشتری پیدا کردن گفتمان داعش در احواز باقی نگذاشته است.

داعش نیز در اوج قدرتش زمانی که بخش شمالی عراق و بخش هایی از سوریه را به شکل کامل به اشغال خود درآورد و تا حدودی نیز به مرزهای ایران رسید به هیچ وجه نتوانست بیش چهار یا پنج نفر از ملت چند میلیونی عرب احواز سربازگیری کند. در جبهه مقابل در جنگ سوریه نیز فقط تعداد معدودی از احوازی های فریب خورده آنهم به دلایل مختلف با رژیم تهران همراهی کرده و به عنوان بسیجی در جنگ سوریه کشته یا مجروح شدند.

در زمان اوج قدرت داعش، جمهوری اسلامی با تلاش های عدیدی سعی کرد تا موجی از فرقه گرایی را در احواز به راه اندازد. در این راه جمهوری اسلامی با دعوت از ملاهای معروف شیعه فرقه گرا از کشورهای عراق و …  آنها را به احواز آورده و گفتمان فرقه ای شدیدی را تبلیغ می کرد. فعالیت حوزه های بسیج به ویژه شاخه های فرهنگی  در راستای شدت بخشیدن به موج فرقه گرایی هدایت می شد. گفتمانی که جمهوری اسلامی در سالهای اخیر در احواز به راه انداخت گفتمانی نفرت پراکن و توام با توحش بوده و مذاهب مختلف جامعه احوازی را در برابر هم قرار می داد.

اقداماتی که جمهوری اسلامی در این زمینه به آنها دست زد نظیر بمب گذاری های ساختگی در نزدیکی مراسم ماه محرم که تنها متضرران از آن مردم عرب بودند، حمله به قبرستان مندائیان در شهرستان خفاجیه و تخریب آن، استعمال فحاشی در روضه خوانی ها بر علیه شخصیت های اسلامی و تاریخی مورد احترام مذاهب دیگر، بازداشتهای فله ای در سالهای اخیرا که مثلا تنها در یک مورد و در ظرف دو ماه به یکباره رژیم بیش از ۴۰۰ عرب احوازی سکولار ، بی دین ، مذهبی و غیرشیعه نظیر مندائی و مسیحی و سنی را  در بر گرفت.

تمامی این تلاش های رژیم برای ایجاد برخوردهای فرقه ای زمانی صورت گرفت که داعش در اوج قدرتش بود و به مرزهای ایران نزدیک شده بود. با این وجود یک درگیری و یا برخورد فرقه ای میان مردم عرب بوجود نیامد. البته این امر تصادفی نیست و علت اصلی آن ساختار اجتماعی جامعه احواز است که در موازات با سیستم تحمیلی حاکمیت ایران این جامعه دارای یک مکانیزم نسبی است که از آحاد جامعه با هر گرایش سیاسی و یا تعلق دینی و مذهبی بدون هیچ اغماضی حمایت می کند. همزمان نیز مکانیزم عربی احوازی یاد شده که یادگار دوران امارت احواز است و قدمتی بسیار طولانی دارد توانست که افکار وارداتی و بسیاری از شگردهای ضد تمدنی و ضد عربی جمهوری اسلامی ایران را نیز خنثی سازد.

بنابراین نه اقدامات جمهوری اسلامی ، نه تبلیغات داعش و نه اقدامات دیگران نتوانست احوازی ها را متقاعد سازد تا اجازه دخالت خارجی در سرزمین شان را بدهند.

در حال حاضر نیز که داعش در سوریه  و عراق بسیار تضعیف شده ، دسترسی داعش به احواز که در عمق یک جغرافیای شیعه آنهم با رویکرد سکولار قرار دارد، امری غیرممکن می نماید. چنین نیز نقش نیروهای سیاسی سکولار عرب در احواز بسیار پررنگ و قدرتمند است. قدرت اجتماعی سیاسی جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز و دیگر احزاب سکولار سد نسبتا خوبی در برابر حملات عقیدتی گسترده داعش شیعه به رهبری جمهوری اسلامی و داعش سنی به رهبری ابوبکر بغدادی است. جنبش مدنی الاحواز در مناطق گسترده ای از اقلیم احواز با امکانات بسیار ناچیز  و مختصر توانست گفتمان تکفیری بعضی از شیعیان بر ضد اهل سنت و گفتمان تکفیری بعضی از اهل سنت بر ضد شیعه را تا حد بسیار خوبی کنترل و مدیریت کند. در این میان هر دو رهبران گفتمان های یاد شده در برابر اراده ملی  و گفتمان سکولاریست های احوازی شکست مفتضحانه ای متحمل شدند.

بنابراین مشاهده می کنیم که نه شرایط بغرنج سیاسی و عرب ستیزی پایدار و مکانیزه رژیم بر ضد مردم عرب و نه عوامل ذاتی دیگر نظیر امور فرهنگی و اجتماعی ومذهبی احوازی ها، ونه شرایط سیاسی داعش ، و نه فرقه گرایی جمهوری اسلامی و تنش زایی آن نتوانسته احوازی ها را به راه دادن به داعش وادار سازد.

در سوی دیگرجمهوری اسلامی نیز از آنجائی که در تنگنای سختی قرار گرفته  و به واسطه اقدامات جنایتکارانه اش حال و آینده مردم در ایران را با تهدید بزرگی روبرو ساخته ، سعی کرد با ایجاد حادثه ای ساختگی نظیر گذشته خونین این نظام وهمانند حوادثی چون آتش سوزی سینما رکس عبادان، حمله به مجلس توسط عناصر هدایت شده داعش از سوی نیروهای امنیتی نظام ، حادثه احواز را به مثابه چاره کار دانسته تا با بهره گیری از گفتمان عرب ستیزی برای خود محبوبیتی نزد عرب ستیزان ایرانی ساخته و آبرویی نزد کشورهای غربی دست و پا کند.

در روزهای پس از حادثه نیز جمهوری اسلامی با دادن اجازه حمل اسلحه به مهاجران غیرعرب ساکن در اقلیم احواز ، زمینه را برای حوادث آتی مهیا می سازد. به نظر می رسد که نظام حاکم در تهران سعی دارد سناریوی آینده را مبنی بر برخورد قومیتی رقم رند تا بدین وسیله افکار عمومی مرکزگرا و مرکزنشین و مسخ شدگان بی هویت را با خود همراه ساخته و بشکل کامل با جنبش مدنی ، ملی و سکولار احواز تسویه حساب کند و یا کشتاری بزرگ بسان کشتار چهارشنبه سیاه محمره را رقم زند. در این میان جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز روشنگری عمومی و رصد تحرکات دغل بازان رژیم ملاها را وظیفه همه نیروهای سکولار می داند.

بخش دیدگاه

تمام حقوق نشر متعلق به وب سایت پادماز است. مطالب منتشرشده در وب سایت پادماز ضرورتا بیانگر رویکرد جنبش ملی دموکراتیک عرب الاحواز نیست.

الصعود لأعلى